آرش کوشا، با وجود آنکه متولد و بزرگشده شمال کشور است تاکید میکند که جاذبههای جنوب کشور به ویژه جزایر و سواحل را نباید از دست داد.
این مدیر سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در مورد نبود نقشه و اتصال به سیستم مکانیاب جهانی، سال 1387 را فرصتی برای تحقق این روش دانسته و یگوید:«با یک تیم حرفهای دانشگاهی 8 ماه فشرده کار کردیم و نتیجه این شد که برای نخستین بار اطلاعاتی استخراج کردیم که بر اساس آن 11 پهنه طبیعتگردی را میتوان در قالب اطلسهای جامع و همخوان با سیستم جی.پی.اس در دسترس داشت.»گفت و گو با کوشا درباره امنیت طبیعتگردان و تامین پشتیبانی ایمنی و پزشکی میتواند دورنمای این روش گردشگری را بهتر نمایان کند.
- یکی از عمدهترین مشکلاتی که طبیعتگردان و به طور کلی مسافران در ایران دارند، نبود اطلاعات مسیرها و یک اطلس جامع و به روز است که با سیستمهای روز و پیشرفته نظیر شبکه مکان یابی جهانی(GPS) تطبیق داشته باشد، حتی گاهی با این پاسخ مواجه میشویم که نقشه از نظر نظامی مشکل دارد. شما برای راهنمایی و تسهیل طبیعتگردی کاری در این زمینه کردهاید؟
باید بگویم خوشبختانه یکی از مهمترین خروجیهای تدوین سند ملی توسعه طبیعتگردی پاسخ به چنین نیازی بود. در مرحله اول 11 پهنه در کشور تعیین شد که هر یک بر مبنای اولویتهایی شکل گرفت و سپس برای آنکه برنامهریزی نیازمند اطلاعات دقیق بود زمان زیادی صرف کردیم تا بتوانیم این اطلاعات را تهیه و جمعآوری کنیم.
در نهایت باید بگویم توانستیم برای نخستین بار درکشور علاوه بر تعیین 11 پهنه و شناسایی دو هزار سایت طبیعتگردی، اطلاعاتی را تهیه کنیم که در آن بیش از 100 لایه اطلاعاتی وجود دارد. این اطلاعات شامل دما، اقلیم، نحوه دسترسی به زیرساختهای مختلف و ... میشد.
- خب، این اطلاعات چگونه قابل استفاده است به ویژه آنکه اگر قابلیت تطبیق روی سیستم جی.پی.اس را نداشته باشد کاربرد کمتری دارد؟
تمام این اطلاعات که حتی دسترسی به فرودگاهها، بیمارستانها و ... را شامل میشد با نرمافزاری تهیه شده که به خوبی قابلیت تطبیق با سیستمهای نرمافزاری دیگر را دارد. اما نکته اینجاست که چگونه به دست مردم و متقاضی آن برسد؛ باید بگویم که قرار است در قالب اطلسی این 11پهنه به چاپ برسد و در عین حال یک گلچین هم جداگانه چاپ شود.
این اطلاعات قابلیت نصب روی سیستمهای دیگر از جمله جی.پی.اس را دارد. در اینجا نقش بخش خصوصی برجسته میشود که ما چگونه میتوانیم این اطلاعات را برای استفاده نهادینه کنیم زیرا ما در 8 ماه فشرده با بهرهگیری از یک تیمحرفهای دانشگاهی این نقشهبرداری و جمعآوری اطلاعات را انجام دادیم و اینک میتوانیم آن را برای استفاده در اختیار کسانی قرار دهیم که بتوانند به خوبی آن را قابل دسترس عموم کنند.
- خب، این اطلاعات از چه موقعی قابل دسترس عموم هستند؟
کار جمعآوری و تدوین این اطلس تمام شده و در سال آینده نحوه ارائه و انتشار آن باید مشخص شود، ولی به زودی میتوانیم آن را به طور گسترده در اختیار عموم قرار دهیم.
- حالا فرض کنیم که این اطلس هم در اختیار علاقهمندان قرار گرفت، طبیعتگرد و علاقهمند به این حوزه هم قدم در راه طبیعتگردی گذاشت، به هر حال یکسری مخاطراتی پیش روی اوست که دسترسی فوریتهای پزشکی را حیاتی میکند. در واقع در دل بیابان و جنگل و ... دسترسی به گروههای امداد و نجات به سختی امکانپذیر است و تا این بخش به خوبی راه نیفتد ریسک طبیعتگردی هم بالاست.
کاملا درست است. ما گرچه دو سال بیشتر از زمان شروع به فعالیتمان سپری نشده ولی هماهنگیهای خوبی را رقمزدهایم. ما با دانشگاههای علومپزشکی، اورژانس و هلالاحمر و حتی « ان.جی.او» های فعال به مذاکره و هماهنگی پرداختهایم تا بتوانیم در بعضی از مسیرهایی که لازم است مستقر شویم و تیمهای امداد و نجات بتوانند در این مسیرها و کمپها حضور موثر داشته باشند.
- ولی ما نیاز به سیستم های سریع و پیشرفتهای مثل آنچه در فیلمها میبینیم داریم که با هلی کوپتر و نظایر آن بتوانیم به سوانح رسیدگی کنیم. اینگونه دیگر طبیعتگردی که در دامان طبیعت دچار سانحه شدهاست نه در ذهن خود و نه در ذهن خانوادهاش خاطره تلخی باقی نمیماند.
بله درست است ولی ما در حال حاضر در بسیاری از نقاط و مسیرهای مد نظر برای طبیعتگردی حتی تیم امداد هم نداریم. همین مسیر کوهستانی شمال تهران را نگاه کنید میبینید که کوهنوردان با مشکلاتی مواجه بودهاند. ما وضع موجود را بررسی کردهایم. هماهنگیهایی با هلالاحمر داشتهایم که فکر میکنم تا نیمه سال 1387 به نتیجه رسیده و عملیاتی شود.
- یک بخش از آنچه ایجاد جذابیت میکند امنیت است. شاید حتی بتوان گفت همه دوست دارند از این همه شلوغی درون شهرها فاصله بگیرند و در دل طبیعت قدری آرام شوند ولی همین که فکر میکنند آنجا چگونه باید از خود محافظت کنند و در برابر خطرات احتمالی چه کسی از آنها حمایت و دفاع میکند، سد و مانعی برای تحقق طبیعتگردی میشود. برای این بخش چه کردهاید؟
بگذارید اول به این نکته اشاره کنم که توسعه طبیعتگردی به توسعه و رونق امنیت ملی کمک میکند. به واسطه حضور مردم در طبیعت خود به خود زیرساختهای مورد نیاز امنیت برجسته میشود و به سرعت میتوانیم شاهد رونق این بخش باشیم. اما در مورد امنیت طبیعتگردی باید بگویم که بخشی از آنچه گفتید مربوط به حس افراد است. به ویژه وقتی افراد به تنهایی در محلی هستند که نه همسایههایشان هستند و نه اقوام و دوستان، این حس تشدید میشود.
بنابراین توصیه و تاکید ما این است که اگر قصد استقرار در طبیعت را دارند و میخواهند کمپ بزنند حتما چند خانواده با هم این کار را بکنند.آنچه ما به آن معتقدیم اینکه خود حضور مردم در عرصه های طبیعت امنیت را به همراه میآورد.
اما بخشی از این ترس درست است، وقتی فردی میخواهد به اقلیمی پا بگذارد که اصلا آن را نمیشناسد باید به او حق بدهیم که کمی ترس داشته باشد. در واقع شاید حضور در طبیعت ساده باشد و استقرار در آن ساده ممکن شود ولی دانستن نکات کیفی به امنیت طبیعتگردان کمک میکند.
به همین دلیل ما بحث آموزش و تشکیل شبکهبلدهای محلی را در دستور کار قرار دادهایم که هم میتواند اشتغالزایی کند وهم با آموزش و تهیه بروشورهای آموزشی میتوانیم مخاطرات طبیعت برای انسان و انسان برای طبیعت را به حداقل برسانیم. با همین مبنا هم شورای برنامهریزی آموزشی اکوتوریسم را طراحی کردهایم. در واقع با این مولفهها میتوانیم به همان سفر خردمندانه و مسئولانه که تعریف اکوتوریسم است برسیم.
- ایمنی طبیعتگردان یک طرف و ایمنی طبیعت طرف دیگر. ما در شرایط مناسبی از نظر ایمنی برای طبیعت و منابع طبیعی خود به سر نمیبریم.
بله، ما در واقع با تعریف و آموزش سفر خردمندانه و مسئولانه میخواهیم به حفظ محیط زیستمان هم کمک کنیم. ببینید، تا مردم نبینند نمیدانند برای چه باید از گونهای در معرض خطر حفاظت کنند.
امروزه انسان آگاه در اکوسیستم برای هر حفاظتی از محیطزیست موثرتر است. وقتی فردی نسبت به موضوعی معرفت پیدا کرد به آن محبت هم پیدا میکند. تصور کنید شهروندان ما بتوانند در طبیعت آهویی را با همه جاذبههای زندگیاش ببینند. آیا در این شرایط برای حفاظت از آن کوشش میکنند یا در شرایطی که اصلا این گونه را ندیده اند؟